با بهرهگیری از آموزههای پیشین اینک میتوانیم به طراحی برنامة زندگی طلبه بپردازیم.
فعالیتهای هر انسان به دو بخش تقسیم میشود: فعالیتهای شخصی و فعالیتهای صنفی. «فعالیتهای شخصی» مجموعه کارهایی است که همة افراد به مقتضای انسان بودن موظف به انجام آن هستند و عنوان و صنف اجتماعی در آن تأثیری ندارد؛ عبادت، ورزش، بهداشت، رسیدگی به امور خانواده و خویشاوندان، امر به معروف و نهی از منکر، و ارتباط اجتماعی از این دسته هستند. بر عهده گرفتن بخشی از نیازهای جامعه و خدمت در یک صنف اجتماعی نیز وظیفه شخصی هر انسانی است.
پس از حضور در یک صنف خاص و پذیرش یک عنوان اجتماعی مسئولیتهای تازهای بر دوش انسان قرار میگیرد که برای انجام آن ـ در قبال بهرهمندی از خدمات دیگران ـ حدود 8 تا 10 ساعت در شبانهروز باید وقت گذاشت. این مجموعه فعالیتها، «فعالیتهای صنفی» نام دارد.
آنچه در تعطیلات رسمی کشور تعطیل میگردد، همین فعالیتهای صنفی است. و فعالیتهای شخصی تعطیلبردار نیست.
یک پزشک، هر روز ـ به جز روزهای تعطیل ـ 8 تا 10 ساعت، موظف است در مطب یا بیمارستان به ارائة خدمات درمانی بپردازد. یک راننده تاکسی، هر روز 8 تا 10 ساعت، درون اتومبیل بخشی از نیازهای جامعه را برآورده میسازد. کارمند، کارگر، معلم، کاسب و رئیس جمهور نیز.. .
طلبه هم به مقتضای قرارگرفتن در یک صنف اجتماعی موظف است در هر روز ـ به جز روزهای تعطیل رسمیـ 8 تا 10 ساعت فعالیت طلبگی داشته باشد. در این قسمت، به بررسی فعالیتهای صنفی حوزویان میپردازیم.
دوران زندگی یک حوزوی دو فراز مهم و دو صفحه دیگرگو ن دارد.
1ـ دوره رشد و تحصیل
2ـ دوره بازدهی و ثمربخشی
در فراز اول هویت اصلی شخص، هویت «تحصیل» است. طلبه در این دوره، به بالابردن ظرفیت علمی و دیگر توانمندیهای خود میپردازد و قابلیتهای خود را فعال میکند. عمدة فعالیتهایش ناظر به «خود» اوست و به هدف اعتلای سطح کمال «خودش» صورت میگیرد. عنوان «طلبه» به معنای طالب و پژوهنده کمال، گویای وجهة غالب و رنگ اصلی هویت او در همین دوره است.
در فراز دوم، او بیشتر به «استفاده» از این توانمندیها و ارائة خدمات، به «جامعه» میپردازد. شخصیت اصلی او بیشتر درخدمت رفع نیازهای دینی، معنوی و علمی جامعه قرار میگیرد و از او انتظار ثمردهی میرود. در دورة اول، طلبه «متعلّم علی سبیل النجات» است و در دورة دوم به «عالم ربّانی» تغییر هویت داده است.
اگر کل زندگی طلبه را پس از آغاز فعالیت حوزوی 60 سال فرض کنیم، این 60 سال در تقسیم اولیه به یک دورة 20 ساله و یک دورة 40 ساله تقسیم میشود که رسالتهای اجتماعی حوزه و کارآمدی طلبه عمدتا مربوط به دورة دوم است.[1]
نکتة بسیار مهم این که انتقال یک فرد از دوره اول به دوره دوم به صورتِ دفعی رخ نمیدهد. این دو دوره مرز ظریفِ خطی ندارند که گامنهادن به دورة دوم تنها در «یک لحظه» رخ دهد. بلکه این انتقال به صورتی تدریجی، آرام آرام و طی زمانی طولانی صورت میگیرد. بنابراین مرز میان این دو دوره، طیفی است نه خطی. طلبه هر سال که پیشتر میرود، غلظت فعالیتهای فرهنگی و خدمات اجتماعی در برنامة کاری او افزایش مییابد و از درجة حضور فعالیتهای تحصیلی در برنامة او اندک اندک کاسته میشود. البته تحصیل علم هرگز از برنامة کاری طلبه حذف نمیشود. طلبه و بلکه هر انسانی موظف است از گهواره تا گور در جستجوی دانش باشد. اما میزان پرداختن به وظیفة دائمی دانشجویی در ادوار مختلف سنی متفاوت است.
از آنجا که مخاطب این قلم، نخستین صفحة دفتر زندگی حوزوی را گشوده و در آغاز راه قرار دارد، شایسته است که بحث را به دورة رشد و تحصیل، اختصاص دهیم.
طلبه در دوران رشد و تحصیل قرار دارد.[2] یعنی هویت طلبه در این دوره، هویت تحصیلی است و فعالیت صنفیای که بر عهده دارد «تحصیل» است. مراد از تحصیل در این عبارت فقط تحصیل رسمی حوزوی نیست. بلکه کسب هر گونه کمال و توانمندی از قبیل توان پژوهش، سخنوری، ارتباط اجتماعی، مدیریت و.. . جزء فرایند تحصیل است. گرچه درصد اهمیت و ضریب اعتبار این موارد تفاوت فراوان دارد. بر این اساس، عمدة نیرو و وقت طلبه در طول سال باید در تحصیل و بالابردن توانمندیهای شخصی هزینه شود.
«متنِ» برنامة طلبه به تحصیل و جمعآوری اختصاص دارد و «پیرامونِ» آن به ثمر بخشی، ارائه و بازدهی. برهم خوردن نسبت متن و حاشیه، خلاف مقتضای طلبگی و مغایر با وظیفة اصلی اوست. آنچه قطعی است اهمیت مضاعف متن نسبت به حاشیه است. یعنی حاشیه، از متن بیشتر نیست، مساوی آن هم نیست. بلکه از آن ـ به اندازهای قابل توجه ـ کوچکتر است. با حفظ این اندازة کلی، تثبیت نهایی ابعاد متن و حاشیه بسته به سلیقة افراد، متفاوت است.
برای آنکه منظور بحث روشنتر انتقال یابد کمی به زبان اعداد و ارقام سخن گوییم. نسبت متن و حاشیه تقریباً نسبت 4 به 1 است. یعنی اگر طلبه چهار پنجم وقت و نیروی خود را به تحصیل و یک پنجم آن را به فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی اختصاص دهد، اندام کلی برنامة او از تناسب خارج نشده است. از آنجا که طلبه در سالهای نخست، توانایی درخوری برای فعالیتهای جانبی ندارد، طبعاً این نسبتها تغییر میکند (مثلاً یک دَهُم و نُه دهم) . اما بر فرضِ آمادگی کامل طلبه، برای انواع خدمات فرهنگی و احساس موفقیت او در انجام فعالیتهای اجتماعی، هویت صنفی او بیش از این یک پنجم به او اجازة حاشیهپردازی نمیدهد. تحصیل دانش دین که زیربنای مفید برنامة طلبه به شمار میرود، نباید در کنار امور متفرقه ـ که به منزلة حیاط و فضای سبز ساختمان برنامه اوست ـ به قدری محدود شود که هنجار عمومی برنامه برهم خورد.
این یک پنجمِ کل زمینه، به صورتهای مختلف قابل توزیع بر زمان است. مثلاً دو ماه و نیم از سال، یک روز در هفته یا 2 ساعت در روز، این یک پنجم را پوشش میدهد.[3]
فعالیت شخصی: 14 ساعت.
فعالیت صنفی: 10 ساعت.
فعالیت تحصیلی: چهار پنجم از زمان فعالیت صنفی مثلا 8 ساعت در روز یا 5 روز در هفته یا نه ماه و نیم از سال.
فعالیت فرهنگی: یک پنجم از زمان فعالیت صنفی مثلا 2 ساعت در روز یا 1 روز در هفته یا دو ماه و نیم از سال.
تحصیل حوزوی: چهار پنجم از زمان فعالیت تحصیلی.
تحصیل سایر امور: یک پنجم از زمان فعالیت تحصیلی.
بر خلاف تصور اولیه، آنچه از این پس خواهد آمد هدف اصلی تدوین این دفتر نیست. پیام مهم این دفتر در مباحث پیشین، به صورت کلی ارائه شده است. اکنون طلبه، با ضرب آموزههای دو فصل گذشته در هم ـ به تناسب روحیه و استعداد خویش ـ میتواند برای فعالیتهای خود، برنامهای تنظیم نماید. اما از آن جا که «ارائة مصداق»، در فهم عمیق قانون کلی سودمند است، نمونهای از برنامه، عرضه خواهد شد تا تسلط کاملتری بر فرایند برنامهریزی حاصل شود.
«مشاهدة دقیقِ» این برنامه در «جذبِ» قواعد کلی گذشته بسیار تأثیر دارد. این مجموعه، مخاطب خویش را ماشین بیفکر وارادهای که تنها منتظر ارائة برنامة عملی برای اجرا باشد نمیبیند. مخاطب این دفتر باید در نهایت، به طور مستقل برای خود برنامهریزی کند و آن را در زندگی خویش به کار گیرد. آنچه در این فصل میآید دستورالعمل الزامی و طرح نهایی برای انواع استعدادها و روحیهها نیست؛ بلکه طرحی پیشنهادی است برای متوسط طلاب که تلاش شده در آن مجموعة نیازهای یک طلبه متوسط درنظر گرفته و برای رفع آن تدبیری اندیشیده شود.
در برنامة آموزشی مراکز علمی (مدارس، دانشگاهها، حوزهها و.. . ) مراعات حال استعدادهای متوسط و تودة مخاطبین میشود. همیشه عدهای پایینتر و گروهی فراتر از سطح برنامههای آموزشی، گلایه از سنگینی یا سبکی آن برنامه دارند. اما اگر برنامة تهیه شده با وضعیت اکثر فراگیران و عمدة مخاطبان تناسب داشته باشد موفق است. برنامهای که اینک درصدد ارائة آن هستیم، برنامهای برای تود، طلبههای مستعد و انگیزهمند، با توان متوسط است و در آن «اکثریت غالب» درنظر گرفته شده است. طبعاً دیگران با بهکارگیری فرمولها و قواعدی که در برنامهریزی فراگرفتهاند، جایگاه خود را خواهند یافت و برنامهای متناسب با امکان و توان و استعداد خود برای خود ترسیم خواهند نمود. لازم به یادآوری است که در این برنامه، زمانی برای کارهای عقبمانده پیشبینی نشده است؛ زیرا اولاً عقبماندگیها ناشی از ضعف در «برنامهریزی» یا ضعف در «عمل به برنامه» است که باید این عامل از بین برود. ثانیاً پیشبینی چنین زمانی توجیه مناسبی برای تلاش نکردن در وقتِ انجامِ عمل و عقبانداختن برنامه است. کسی که «فردا» برای جبران، زمانی در اختیار دارد، «امروز» وظایف خود را انجام نمیدهد و مبتلا به تسویف میشود. ثالثاً عقبافتادگی از برنامه، باید استثنا باشد. برنامه، تنظیم اصل و قاعدة زندگی است، نه استثنای آن.
این برنامههای ثابت را در طول دوره طلبگی برای شبانه روز میتوان پیشبینی کرد.
خواب 5/7 ساعت
ورزش و غذا 3 ساعت
عبادت 5/3 ساعت
مطالعه اخلاقی و تفکر 15 تا 30 دقیقه
آشنایی با مسائل سیاسی و اجتماعی روز، در حد مطالعه اهم اخبار یا استماع خبر رادیو
15 تا 30 دقیقه
جمعکل 5/14 ساعت
از ساعاتی که برای ورزش و غذا درنظر گرفته شده 15 تا 30 دقیقه برای ورزش و بقیه برای تهیه مواد اولیه، آمادهسازی خوراک، پهن کردن و جمع کردن سفره و تناول غذا در نظر گرفته شده است که میتوان بعضی از این مراحل را در فعالیتهای دیگر ادغام نمود. مثلاً پس از بازگشت از مسجد، خرید موادغذایی انجام گیرد و در حین آمادهسازی غذا ارتباط با اعضای خانواده یا دوستان همدرس بیشتر شود و در هنگام خوردن غذا از خبر رسانهها استفاده گردد.
ساعات عبادت هم شامل وضو، نماز، حضور در جماعت و مساجد، 20 تا 30 دقیقه خلوت شبانه، دعا، مناجات، استغفار، ذکر، نافله و.. . است.
در همین زمان حتماً باید برنامة تلاوت قرآن، تدبر در آیات و انس با کلام خدا را قرار داد که پیشنهاد میشود قبل از نماز در مسجد انجام پذیرد. اگر این برنامه، در هر شبانه روز به خوبی اجرا شود، عمدة نیازهای جسمی و عبادی و پارهای از نیازهای اجتماعی ما تأمین خواهد شد. ترک هر یک از این فعالیتها در دوره زمانی طولانی جریان رشد متوازن را مختل میکند.
مجموع این فعالیتها 5/14 ساعت از شبانه روز را پوشش میدهد. وقت مفید باقیمانده 5/9 ساعت است که باید برای آن در زمانهای مختلف برنامهای پیشبینی کرد. برای این کار نگاهی به انواع «زمان» در زندگی طلبه داشته باشیم:
1. ایام درسی، شنبه تا چهارشنبه
2. پنجشنبهها و جمعهها
3. تابستانها
4. ایام درسی تعطیل (اعیاد، شهادات و مناسبتها)
5. تعطیلی محرم، رمضان، ایام فاطمیه
6. ساعتهای غیبت استاد یا همبحث
7. مسافرتها
هر یک از این زمانها دارای ویژگی جالب توجهی است. مثلاً پنجشنبه و جمعه زمان مستمری است که در طول سال به صورت مرتب و قابل پیشبینی تکرار میشود. «تناوب منظم» و «استمرار» دو ویژگی مهم این زمان است. این زمان برای فعالیتهای ضروری که همیشه در دستور کار شخص قرار دارد، ولی نمیتوان در شبانهروز برای آن وقت گذاشت بسیار مناسب است. تعطیلات رسمی، اعیاد و شهادتها، گرچه زمانی قابل پیشبینی است، ولی سیکل منظم ندارد. ساعات غیبت استاد و همبحث، معمولاً تصادفی و اساساً غیرقابل پیشبینی است. تابستان تعطیلی گسترده و متمرکزی برای فعالیتهای عمده در اختیار طلبه قرار میدهد. یعنی هم پیشبینیپذیر است و هم فراخ و گسترده، ایام مسافرت غالباً با اشتغال ذهنی و روحی فراوان همراه است و پذیرش برنامههای سنگین را ندارد.
1 ـ برای ایام تحصیلی شنبه تا چهارشنبه در 5/9 ساعت باقیمانده این برنامه پیشنهاد میشود.
درس 4 ساعت
مطالعه و پیش مطالعه 2 ساعت
مباحثه 5/2 ساعت
مطالعات مورد نیاز[4] 1 ساعت
جمع کل 5/9 ساعت
از یک ساعت کار علمی، دقایقی به استراحت اختصاص مییابد. این استراحت فعالیت علمی ما را افزایش میدهد.
در ابتدای هر مباحثه یا مطالعه، قرائت حدیث یا مسئلة شرعی از رسالة توضیح المسائل در نظر گرفته شود. این برنامه در ایام تحصیل و تعطیل قابل پیگیری است و مناسب است که از قبل، پیشبینی لازم برای آن انجام گیرد.
2 ـ برای پنجشنبهها و جمعهها در 5/9 ساعت باقیمانده، این برنامه پیشنهاد میشود.
پنجشنبهها
درس 2 ساعت
مباحثه و مطالعه 5/2 ساعت
زیارت و دعای کمیل (برنامة عبادی ویژه) 1 ساعت
امور ضروری مانند کارهای اداری، خرید، اصلاح و.. . 2 ساعت
جمع کل 5/7 ساعت
در همین ساعات میتوان برنامه دیدار از کتابفروشیها، کتابخانهها و نمایشگاهها را در نظر گرفت که علاوه بر نشاط روحی و تنوعی که از آن حاصل میآید[5] موجب آشنایی با تازههای نشر و میراث مکتوب میگردد و اطلاعات عمومی فراوان و حساسیتهای جدیدی برای ما فراهم میآورد. این حساسیتها پروندههای تازهای هستند که در ذهن و دل ما باز میشود و در فعالیتهای آیندة ما بسیار تأثیر میگذارد. این برنامه، انگیزة ما را در ادامة تلاش علمی تقویت میکند و نوعی معاشرت با اهل علم نیز محسوب میشود.
جمعهها
نظافت وبهداشت (حمام، شستشو و اتوی لباس، تنظیم مجدد و نظافت محیط زندگی) 2 ساعت
برنامه عبادی ویژه (دعای ندبه، سمات و.. . ) 1 ساعت
وقت اضافة نمازجمعه نسبت به نماز هرروز 1 ساعت
ورزش و تفریح 3 ساعت
دیدار از ارحام و رفقا، جلسات انس، ارتباط با شخصیتها و اساتید، مشاوره و کسب راهنمایی 2 ساعت
جمع کل 9 ساعت
دیدار با رفقا و جلسات انس دوستانه، در راستای تأمین نیاز اجتماعی، موجب انتقال تجارب، علوم و اخبار میشود. قبض روحی و کسالت را برطرف میکند و میتواند به تدبیری برای یک فعالیت گروهی شایسته بیانجامد.
حدود 3 ساعت وقت اضافه در پنجشنبه و جمعه باقی میماند که ظرف مناسبی برای تأمین یک نیاز مستمر است. برای این زمان، مطالعه و مباحثه تفسیر قرآن کریم که نیاز همیشگی یک مسلمان به شمار میرود پیشنهاد میشود.
3 ـ برای ایام تابستان ـ جز زمان مسافرت که با برنامة حسابشده و با پیشبینی کامل صورت خواهد گرفت ـ فعالیت در مراکز فرهنگی، مطالعات مورد نیاز، مرور درسهای گذشته و کسب آمادگی برای درسهای سال آینده پیشنهاد میشود. تابستان تعطیل نیست، فقط نوع فعالیتهای صنفی طلبه عوض میشود. در تابستان فرصتی برای جبران بعضی از کمبودهای موجود در روند برنامههای صنفی و ایجاد تعادل و توازن در برنامه به دست میآید که بسیار مغتنم است. طبعاً برنامة ورزش و تفریح در این فصل کمی پررنگتر از ایام تحصیل خواهد بود.[6]
4 ـ برنامة تعطیلات رسمی: این ایام که حدود یک ماه از سال تحصیلی را در بر میگیرد زمان مناسبی برای کارهای درسی فوق برنامه است.
درسهای فوق برنامه 3 ساعت
آشنایی با موضوع تعطیلی، مطالعه برحسب مقتضای ایام 2 ساعت
شرکت در مراسم، تعظیم شعایر، ارتباط با اساتید و شخصیتها، برنامههای جمعی و جلسات 5/4 ساعت
جمع کل 5/9 ساعت
5 ـ محرم، رمضان، فاطمیه
بر اساس قانون، طلاب پایههای نخست در این ایام تعطیل نیستند. سایر طلاب نیز به سفرهای تبلیغی میروند. با پیشبینی قبلی میتوان این برنامهها را در این زمان انجام داد. تحصیل متون دیگر، مطالعات مورد نیاز، ارتباط با اساتید، شرکت در مراسم معنوی و عزاداری و.. .
6 ـ ایام مسافرت: چون مسافرت انواع مختلفی دارد (سیاحتی، زیارتی، کاری، علمی، تبلیغی و.. . ) دستور جامعی برای آن نمیتوان ارائه کرد. ولی غالباً در سفر، تمرکز ذهنی، روحی و زمانی برای کار علمی جدی وجود ندارد. پرداختن به این برنامهها ـ که مورد احتیاج ما است و نیاز به تمرکز فراوان هم ندارد ـ سفر ما را پربارتر میکند؛ مطالعه سرگذشت بزرگان یا کتب مورد علاقه دیگر، اطلاع از جامعه (سرزدن به مراکز فرهنگی و.. . ) ، دیدار از خویشاوندان، ارتباط با مردم، تفریح، ورزش، تنوع، تجدید قوای روحی، کسب نشاط و طراوت
7 ـ در ساعات غیبت استاد یا همبحث رنگ علمی برنامه باید محفوظ بماند. مثلاً به کارهایی از قبیل تکمیل جزوات و تحقیق در موضوعات مورد نیاز درسی میتوان پرداخت.
برنامه پیشنهادی زیر برای طلبهای درنظر گرفته شده که دارای استعداد تحصیلی متوسط به بالا و قدرت جذب مباحث علمی است و در طی مدارج علمی دچار مشکل نمیشود. پشتکار، حوصله و همت کار مطالعاتی را دارا است. یعنی حاضر است روزانه حدود هشت ساعت در ساحت دانشآموزی و پژوهش سرمایهگذاری کند و از تنوعجویی و سرکشی به فضاهای اشتغالزا و مسئولیتهای اجرایی پرهیز نماید. هدف تحصیل خود را نیز صاحبنظرشدن دریکی از دانشهای حوزوی قرار دادهاست.
در این برنامه، نگاه ما به مراحل آموزشی حوزه نگاهی توصیفی است نه دستوری. یعنی فرض را بر این گرفتهایم که طلبه این متون را به هر صورت تحصیل خواهد کرد. داوری نهایی پیرامون متون درسی و مراحل آموزشی حوزه بر عهدة این دفتر نیست. بر این فرض، باقیماندة نیازهای علمی طلبه که در فعالیت رسمی به آن پرداخته نمیشود، در این برنامه پیش بینی شده است.
چنین طلبهای 4 دورة 5 سالة علمی پیش رو دارد. در دورة اول و دوم (10 سال) زمینة فعالیت علمی او تماماً رنگ «آموزشی» دارد. 5 سال سوم، ترکیب «آموزش و تحقیق» با محوریت «آموزش» و 5 سال چهارم ترکیب «آموزش و تحقیق» با محوریت «تحقیق» فعالیت علمی او را پوشش میدهد.
5 سال اول آموزش مقدماتی
5 سال دوم آموزش عمومی
5 سال سوم آموزش تخصصی (و پژوهش)
5 سال چهارم پژوهش (و آموزش تکمیلی)
آموزش در 5 سال اول آموزش مقدماتی و در 5 سال دوم آموزش عمومی و در 5سال سوم تخصصی است.
انس با قرآن و حدیث در 5 سال اول جنبه مقدماتی دارد. یعنی در حد معناشناسی، آشنایی با مفاهیم، ترجمة ظاهری، تجزیه و ترکیب آیات و نیز آشنایی اجمالی با جغرافیا و زبان احادیث میباشد. مراجعه به شروح و تفاسیر، تنها به این هدف انجام میپذیرد. در 5 سال دوم جنبة عمومی پیدا میکند. یعنی مطالعة عمومی تفسیر و علوم قرآن و آشنایی با مبادی علم حدیث، رجال، درایه، تاریخ حدیث و.. . و در 5 سال سوم به فضای مباحث ویژه و مطالعة کتب تخصصی در این حوزهها راه مییابد.
دانشهای حوزوی: در دورة 5 ساله اول ادبیات، منطق، فقه و اصول تا پایان کتاب «لمعه» و در 5 سالة دوم فقه و اصول فقه تا پایان «کفایه» و فلسفه تا پایان «نهایه الحکمه» بهخوبی تحصیل میشود و در 5 سال سوم حضور فعال و پرمایه در درس خارج و تکمیل فقه و اصول، محور اصلی کار قرار میگیرد که به کسب توان تخصصی (اجتهاد) در این رشته میانجامد.
در مسئله برنامهریزی دو هدف کلی را باید دنبال کرد. اول آگاهی از قواعد برنامهریزی و کسب بینش کلی نسبت به برنامه، که از مقولة معرفت و یک فرایند ذهنی است. دوم التزام عملی به برنامه و اجرای کامل آن که از مقولة اراده و یک فرایند روحی است. تمام آنچه در بحثهای گذشته بیان شد، تنها هدف اول را تأمین میکند و «شرط لازم» اقدام عملی است نه «شرط کافی» آن. از این پس همت و پشتکار و مجاهدت هر کس در به کار گرفتن این آگاهیها نویدبخش آیندة روشنی برای او خواهد بود.
سخن، گرچه پایان پذیرفت اما عمل، تازه باید آغاز گردد. زیرا آگاهی مقدمة عمل است. ثَمَرَةُ العِلمِ العَمَلُ بِهِ.[7]
[1]. 20 سال تحصیل پرثمر برای طلاب مستعد و باانگیزه مطلوب است و در توان همهكس نیست. منطق این تقسیمبندی در مباحث آینده خواهد آمد.
[2]. پس از گذر از دورة طلبگی و انتقال به دورة ثمربخشی، هویت جدیدی برای طلبه تعریف میشود كه با توجه به آن، برنامة كاری دیگری برای او تنظیم خواهد شد.
[3]. پس از اتمام دورة تحصیل، این نسبتها عكس میشود. یعنی فعالیت تحصیلی یک پنجم و ثمردهی، چهار پنجم خواهد شد. به بیان دیگر دانشآموزی و مهارت افزایی تا پایان عمر تعطیل نباید بشود. اما این وظیفه برای طلبه تمام هویت اوست و برای روحانی در دورة ثمردهی تنها در حاشیه کارهای او قرار میگیرد.
.[4] در این برنامه هرگاه سخن از «مطالعات مورد نیاز» شده، این موضوعات در نظر بوده است. تفسیر قرآن كریم، روایات اهل بیت، تاریخ اسلام و سیره ائمه اطهار، تاریخ معاصر، تاریخ جهان، آثار شهید مطهری، پیرامون حوزه و روحانیت، زندگینامه بزرگان و مواردی از این دست.
[5]. الكتب بساتین العلماء (غررالحكم 991).
[6]. برای برنامه ایام تابستان پس از این سخنی به تفصیل خواهیم داشت.
[7]. غررالحكم: 4624.