یکی از عناصر مهم تحصیل علم که بدون آن فرایند آموزش نیمه تمام و ناقص است «مرور و تکرار» آموختهها است. ساختار ذهن بشر به گونهای است که برای دریافت کامل مفاهیم و گزارهها و نیز نگهداری آن نیازمند چند مرتبه برخورد و درگیری با آن است. یک مطلب تنها در صورتی که چند بار فضای ذهن را تجربه کند و فکر را به خود مشغول سازد حق باقیماندن در آن را دارد. استقرار و ثبات آگاهیها در صفحه ذهن انسان پدیدهای شبیه به تشکیل ملکه در جان آدمی است. همانگونه که هیچ ملکهای یکباره در جان نمینشیند برای فهمیدن محتوای کتاب یک بار مطالعة آن به هیچ وجه کافی نیست و اگر پارهای از کتابها این چنین به نظر نمیرسد تنها به خاطر زمینههای ذهنی است که از مطالعة کتب مشابه یا مواجهه با گزارههای مشابه آن قبلاً پدید آمده است.
همه ما تجربه کردهایم که مطالعه مجدد یک کتاب یا مقاله از مطالعه اولیه، مفیدتر است و ما را با زوایای مطلب بیشتر آشنا میسازد، همانگونه که درک کامل پیام یک سخنرانی یا فیلم نیازمند تکرار و تجدید نظر است.
تکرار و دورة مطالب چند اثر مهم دارد:
الف) فهم عمیق محتوا: تسلط بر محتوا و فهم عمیق مباحث علمی جز در سایة مراجعة مکرر امکانپذیر نیست. برای توصیف یک خیابان باید چند بار در آن قدم بگذاریم و جزئیات و کلیات آن را به دقت مرور کنیم؛ برای اشراف و احاطه بر یک کتاب هم لازم است چند بار آن را مطالعه نماییم. این انتظار که مباحث یک کتابِ علمی ـ که هیچگونه سابقهای برای ما نداشته ـ یکباره به فضای ذهن ما منتقل شود از ابتدا نابجا است و با واقعیت ساختار ذهنی ما سازگار نیست. به همین جهت است که تا هنگامی که چند بار بحث را دوره نکنیم توانایی «دفاع جدی از آن» یا «ارائة دقیق آن» را نداریم.
با مرور مطالب یک کتاب، آرام آرام از جزئیات، عبارتپردازیها، توضیحات افزوده، مثالها، شواهد و بحثهای غیرمؤثر فاصله میگیریم و افق دید ما نسبت به محتوا بالاتر و زاویة نگاه، گستردهتر میگردد و پیامهای پراکنده کتاب به وحدت میرسد. هرگاه شهر را از فراز بامی بلند یا درون هواپیما مشاهده کنیم نسبتها و روابطی را کشف مینماییم که از درون شهر دریافت آنها بسیار دشوار است؛ مثلاً مییابیم خیابان الف بر فلان خیابان عمود است و با کوچة دیگر موازی، مسجد شهر در شمال و مدرسه در جنوب قرار دارد، وسعت پارک چند مرتبه کمتر از وسعت دانشگاه است، ترافیک در کدام میدان مشکلساز شده و.. . درک این پدیدهها پس از چشمپوشی از جزئیات است و در عین حال آشنایی کامل با شهر، وابسته به این آگاهیهاست و وحدت شهر این گونه قابل درک است.
از اینرو برای فهم بهتر یک کتاب مناسب است آن را خلاصه نماییم و برای تلخیص کتاب ناگزیر باید آن را چند بار مرور نمود. اگر خلاصة تهیه شده نیز چند بار مطالعه شود فرایند آموزش بسیار غنا مییابد.
کتب درسی، از آنجا که جزء به جزء و پراکنده تدریس میشوند بیش از کتابهای دیگر محتاج تکرار و مرورند. رشتة انسجام مطالبی که در جلسات متعدد ارائه شده تنها با تأمل و نگاه مجدد کشف میشود. میتوان ادعا کرد شاگرد هر چقدر تلاش کند مطلب هر درس را به اندازة استاد نمیفهمد، زیرا استاد روابط این بحث را با بحثهای دیگر به خوبی میبیند ولی شاگرد این درس را بدون پیوند با مطالب دیگر مینگرد. به همین جهت توصیه شده قبل از مطالعه کتاب در آغاز، فهرست آن به طور کامل ملاحظه و سپس متن کتاب یک بار به سرعت و بار دیگر به دقت مطالعه شود تا احاطه بر کلیت مباحث نیز به دستاید. از باب مثال میتوان احاطه بر یک علم را به پیدایش یک بنای چند طبقه تشبیه نمود. برای ایجاد یک ساختمان ابتدا اسکلت فلزی آن را از طبقة اول تا آخر فراهم مینمایند سپس از طبقة اول تا آخر سقف و دیوار میزنند. آنگاه از طبقة اول تا آخر به سفیدکاری میپردازند و مراحل بعدی نقاشی، سیمکشی، لولهکشی و.. . انجام میگیرد و این تصور که با ساختن هر دیوار آن را گچکاری و نقاشی نماییم و سپس به ساختن دیوار دیگر مشغول شویم بیشتر به فکاهه شبیه است.
همین مسئله در تحصیل دانشها نیز وجود دارد و به همین سبب، آموزش هر علم در چند حلقة متوالی از اجمال به تفصیل انجام میشود. مثلاً کتاب اول در علم فیزیک به ذکر جزئیات و مطالب دقیق نمیپردازد ولی در کتب بعدی هر بحث، فربهتر و کاملتر عرضه میشود.
ب) یادسپاری مطالب: پس از درک کامل پیام، برای به خاطر نگهداشتن آن نیز باید آن را تکرار نمود و بدون تکرار، ثبت آموختهها در ذهن امکانپذیر نیست.
ج) ایجاد باور راسخ و تصدیق: تکرار و مرورِ یک گزاره، به تدریج آن را در ذهن، استوار نموده و اعتقاد راسخ به آن تولید مینماید. حتی مطالب غیرواقعی و بدون برهان را هم با مرور و تکرار میتوان القا نمود و این آفت مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد. برای گسترش یک شایعه یا دروغ بزرگ کافی است آن را به بیانهای مختلف تکرار نمود تا به صورت خبر متواتر تلقی شود. راز تأثیر تبلیغات بر اذهان نیز همین است. به جهت همین ویژگی توصیه میشود که در انتخاب مجاری سالم علمی و مباحث مطمئن نظری از ابتدا دقت کافی به عمل آوریم. هر کتابی را نخوانیم و به هر سخنی گوش نسپاریم.
قال الباقر: مَن أصغی إلی ناطقٍ فَقَد عَبَدَه فَإن کانَ الناطِقُ عَنِ اللَّهِ فَقَد عَبَد اللَّهَ وَ إن کانَ النّاطِقُ ینطِقُ عَن لِسانِ إبلیسِ فَقَد عَبَدَ إبلیسَ.
هر کس به گویندهای گوش فرا دهد و تمایل یابد او را پرستیده است پس اگر او از خدا سخن گوید خدا را پرستیده و اگر از زبان شیطان سخن گوید شیطان را پرستیده است.
هر بار مطالعه، به تشکیل یک بنای علمی در صفحه ذهن ما یک قدم یاری میرساند و هیچگاه اثر آن از بین نمیرود ـ هر چند به کلی فراموش شود ـ این مطالعه اگر به چند مشابه خود ضمیمه گردد، یک ساختار کامل علمی را تشکیل میدهد که به زودی فرو نمیریزد و محو نمیشود. لذا نه میتوان توقع داشت که با یک بار مطالعه به نتیجة کامل دست یابیم و نه شایسته است به بهانة اینکه مطالعة ما اثری ندارد، از آن چشمپوشی کنیم. هر بار مطالعه، فقط به اندازة یک بار مطالعه اثر دارد و نه بیشتر؛ اما اثر آن حتمی و مسلم است.
تکرار گزارهها و اطلاعات گاهی به صورت قهری و بیاختیار صورت میگیرد و گاهی از سر توجه و اراده. اگر یک مطلب، بسیار جذاب و بدیع باشد و در شرایط آماده (و به تعبیر مرحوم شهید صدر، ظرف مؤثری) بر انسان عرضه شود ذهن انسان به جهت علاقهمندی شدید به آن مطلب چندین مرتبه به سراغ آن میرود و آن را بازخوانی میکند. مثلاً کسی که لطیفه شیرینی را میشنود، یک بار پس از خروج از جلسه آن را به یاد میآورد و از تصور آن لبخندی میزند و یک بار با ورود به منزل آن را برای اعضای خانواده تعریف میکند. شب هنگام، قبل از خوابیدن و بامدادان پس از بیدار شدن چند مرتبه آن را مرور میکند و پس از چندی نیز به مناسبتی دیگر این لطیفه در ذهنش حاضر میشود. این همه، تقریباً بدون اراده و انگیزة تفصیلی انجام میگیرد. ولی در اثر این تکرار، آن لطیفه ثابت میشود و از آفت فراموشی نجات پیدا میکند.
پیامی که در یک نمایشگاه به زبان گویای هنر در ذهن آدمی نقش میبندد، در موقعیتهای دیگر ناخودآگاه به یاد میآید. به طور کلی مهمترین نقشی که هنر ایفا میکند، همین جذابیتی است که موجب تجدید مکرر خاطره و در نتیجه، تثبیت پیام در ذهن میشود. اکنون به خوبی درمییابیم که چرا مطالب مورد علاقه خود را بهتر و سریعتر یاد میگیریم. در واقع مراحل تکرار این مطالب به طور خودکار و بدون توجه انجام میشود.
برنامهریزی برای تکرار قهری به این معنا است که خود را در شرایط مؤثر قرار دهیم یا برای خود ظرف مؤثری فراهم سازیم. هرگونه اعمال ذوق و سلیقه و هنر که مطالب علمی را جذابتر یا شگفتتر جلوه دهد به این هدف کمک میرساند. هنر معلمان موفق، ایجاد ظرف مؤثری است که یادگیری را بر شاگردان تسهیل مینماید.
جلسات علمی ویژه مثل مناظرهها، سمینارها و اردوهای علمی گرچه فرصتی بیشتر از مطالعه میطلبد اما چون نوعی تنوع و تازگی در آن احساس میشود، زمینة تکرار قهری را فراهم میسازد. مطالب عنوان شده در این جلسات مدت زمان طولانی صفحة فکر انسان را اشغال میکند و شانس بیشتری برای تجدید خاطره دارد، از اینرو پایدارتر و ماندگارتر است. برای تکرار ارادی نیز باید برنامهریزی نمود. سرشت تنوعطلب آدمی تحمل تکرار را برای انسان سخت میسازد و انسان به سبب همین طبیعت زودرنج از دوره و مرور کتاب میگریزد. رغبت و انگیزه ما برای مطالعة کتب جدید به مراتب بیش از دورة کتب قبلی است. ولی لازم است با توجه به ضرورت تکرار، به شیوههای مختلف به این مهم اقدام نماییم. پیش مطالعه، کلاس درس، مطالعه پس از درس و مباحثه هر کدام عهدهدار یک مرحله از تکرار میشوند. میتوان به بهانة تلخیص یا تدریس، مراحل تکرار را کامل نمود. یا با ارائة بحث در نشستهای دوستانه به این هدف رسید. مطالعه کتب دیگری که در موضوع مورد نظر ما نوشته شده، شگرد دیگری است که نیاز ما را به تکرار، فراهم و روح تنوعجوی ما را نیز ارضا مینماید. یکی از دوستان برای التزام به مرور آموختههای خود، خلاصه مباحث را در صفحات کوچکی نوشته و چندی بر رشتهای میآویزد. این رشته که معمولاً در معرض مشاهده او قرار دارد، نمایشگاه متنوعی از مطالب علمی است که با مطالعة مکرر، در ذهن او ثابت و ماندگار میشود، خلاصه آنکه برای تکرار اندوختههای ذهنی باید برنامهریزی و طراحی نمود تا به تدریج «حوصلة فراگیری» در وجود ما افزایش یابد و «روح تنوعجو» اندکی مهار شود.